جدول جو
جدول جو

معنی حروف ندا - جستجوی لغت در جدول جو

حروف ندا(حُ فِ نِ)
حروفی که برای خواندن کس را بکار رود. و آن در عربی، اء، یا، أیا، هیا، أی آمده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حرف ندا
تصویر حرف ندا
در علوم ادبی و در دستور زبان حرفی که با آن کسی را بخوانند و توجه او را جلب کنند مانند ایا، یا، ای
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حروف هجا
تصویر حروف هجا
نشانه هایی که کلمات با آن نوشته می شود، از الف تا یا، الفبا، حروف تهجّی
فرهنگ فارسی عمید
(حَ فِ نِ)
حرف دعا. شمس قیس در عنوان حرف ندا و دعاآرد: الفی است که در اواخر اسامی معنی ندا دهد، چنانکه خداوندا و شاها و جانا. و در اواخر افعال معنی دعا دهد، چنانکه بیایدا، برودا و چنانکه شاعر گوید:
منشیندا از نیکوان جز تو کسی بر جای تو
کم بیندا جز من کسی آن روی شهرآرای تو.
(المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 155).
حرف ندا در پایان اسم درآید و حرف دعا بیشتر پیش از حرف آخر فعل افزوده شود و گاه حرف ندا را حرف دعا نیز خوانند. رجوع به حرف دعا و حروف ندا شود
لغت نامه دهخدا
(حُ فِ نَفْیْ)
رجوع به حروف نافیه شود
لغت نامه دهخدا
(حُ فِ بَ دَ)
حرفهائی که قابل تبدیل به حرف دیگر هستند، در هنگام ادغام و یا درغیر ادغام. قسم اول چهارده حرفند که همان حروف زائد (حروف سئلتمونیها) میباشد به استثنای سین و به اضافۀ ج ذ ط ص ز. و فیروزآبادی صاحب قاموس آنها را در جملۀ ’أنجدته یوم صال زط’ گرد آورده است. و قسم دوم که در غیر ادغام است بیست ویک حرف است و فیروزآبادی آنها را در جملۀ ’بجد صرف شکث أمن طی ثوب عزته’ گرد آورده است. و رجوع به تاج العروس مادۀ بدل شود
لغت نامه دهخدا
(حُ فِ مَدد)
رجوع به حرف مد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حروف نفی
تصویر حروف نفی
واژگان نایش چون: نه نا نی بی
فرهنگ لغت هوشیار
حروف چین
فرهنگ واژه مترادف متضاد